گفتگوی کامران پایدار
با یکی از کارگران شرکت پرس توسعه صنایع ایران خودرو تهران

کامران پایدار: از اینکه دعوت منو برای گفتگو پذیرفتید متشکرم. من پیشا پیش اول مه روز جهانی کارگر را به تو و تمام هم طبقه ایهایمان در سراسر دنیا تبریک میگم. اول مه روز جشن و اتحاد رزمی همه ما کارگران و انسانهای زحمتکش سراسر دنیا برای آزادی و رفاه و  خوشبختی همگان است.
شرکت پرس توسعه ایران خودرودر کجا واقع شده، کار و تولیداتش چیست، چند نفر کارگر داره؟
کارگر شرکت پرس: راستشو بخواهی در بین ما کارگرها و همه کسانی که در همچین جاهای وحشتناکی کار کرده اند اصطلاح خوبی هست. ما به این شرکت قصابخانه می گوییم. در شرکت پرس ایران خودرو بیش از 1000 کارگر کار می کنند و اکثریت قریب به اتفاق این کارگران قراردادی و آزمایشی هستند. این شرکت 3 تا سایت داره. 2 تا از این سایتها در کیلومتر 15 و 18جاده مخصوص کرج تهران و سایت دیگر در کیلومتر 5 جاده کرج قزوین  واقع است. چند وقتی می شه یکی از این سایتها رو تعطیل کرده اند. تولیدات شرکت در زمینه ساخت در و بدنه و تهیه اتاق خودرو و اجرای سفارشات شرکت ایرا ن خودرو است.
کامران پایدار: ساعت کار و شیفتهای کاری در اینجا چطوره؟
کارگر شرکت پرس: نمی دونم منظور شما کدومه٬ ساعت کار اسمی یا ساعت کار واقعی! خودتان بهتر می دانید اگه قانون کار و همه آن چیزهای ظاهری و دروغین را در نظر بگیریم خوب دیگه معلومه کارگر می تونه  7الی 8 ساعت کار کنه و بره دنبال زندگیش! آخه مگه این شدنیه، مگه اجازه میدن کارگر به همین آسانی بیاد و بره، باور کن با هزار بند مرئی و نامرئی دست و پای ماهارو بستن. اولش که میخوان استخدامت کنن٬ تو که رسمی نیستی٬ کارفرما با توهزار و یک  شرط می کنه و می گه هر طور که صلاح دانستیم و هر میزان کاری که لازمه باید انجام بدی. می تونی بیا جلو و الا ما کارگر بیکاره و از زیر کار دررو نمی خوایم. جرات داری بگو نه. اصلا تورو سر کار نمی آرن. اگه سر کار هم باشی فوری بیرونت می کنن. تازه از اینا که بگذریم با این دستمزدهای ناچیز و پایین٬ با این تورم وحشتناک و گرانی و اجاره خانه و... بخاطر شکم خودت و خانواده ات هم باشه باید بیشتر کار کنی. این کارم آدمو بیچاره می کنه. انچنان غرق کار میشی که دیگه خودت و همه دنیا رو فراموش می کنی. اصلا آدم احساس می کنه محو شده. روز و شب هم دیگه برات فرق چندانی نداره. در نتیجه در اینجا ساعت کار حد و مرز مشخصی نداره. تا جایی که کارگر توان داره باید کار کنه. کارو در اینجا 3 شیفته کرده اند. 5/7 تا 5/4 عصر٬ 5/4 تا 5/12 شب و 5/12 شب تا 5/7 صبح. خیلی اوقات مثلا تعدادی از کارگرای شیفت صبح در دیگر شیفتهای شب تا صبح هم کار می کنن.
کامران پایدار: دستمزهاتون چطوره با اضافه کاری که می کنید چقدر می شه؟ اصلا دخلتون به خرجتون می رسه یا نه؟
کارگر شرکت پرس: دخل و خرج این دیگه از معماهای هزار سره، آدم خندش می گیره، دخل کجا و خرج کجا؟ باور کن اگه امام زمان همین آخوندها هم راست باشه و بیاد نمی تونه سر این دو تا رو به هم برسونه! پایه حقوق کارگری ما حدود 190000 تومانه با اضافه کار و حتی 2 شیفته کار کردن٬ در اینجا اگه خودمونم بکشیم بین 0 25 تا 300 هزار تومن می شه!!! خودتان فکر کنید، بیا و این معما رو حل کن! سیب زمینی کیلویی 900 تومان، برنج درجه چندم و نامرغوب 1500 تا 2000 تومان، گوشت کیلویی 000/10 تومن، گوجه فرنگی کیلویی 2500 تومان. همیجوری بگیر و برو، خرج مدرسه و تفریح و...همه به کنار. تازه اگه آدم مریض نشه و گذرش به دوا و درمان نیفته، تازه مهمتر از همه چیز اگه آدم مستاجر نباشه. این آخری دیگه این خونه بدوشی آدمو بیچاره میکنه. الان دیگه در شهرکهای اطراف تهران قیمت اجاره یک آپارتمان 40 الی 50 متری حد اقل 7 الی 8 میلیون پول پیش و ماهی 100هزارتومان کرایه می خوان. حالا خودتان فکر کنید چطور می خواد سرو ته این زندگی به هم بیاد؟ این همون کلاف هزار سریه که این حکومت و آخوندا برامون درست کردن و هیچ افلاطونی هم نمی تونه حلش کنه!
کامران پایدار: فکر می کنی آخوندا و وزیر وزراشون، کار فرما ها و صاحب کار خونه ها،
پاسدارا و رییس روسای اداره کار و...اونام مثل شما زندگی می کنن؟
کارگر شرکت پرس: یا باید خیلی ساده باشی یا میخوای منو دست بیاندازی! این جانورا حتی نمی تونن 1 ساعت هم به جای ما زندگی کنن. اینها به قیمت بیچارگی ما کارگران به همه جا رسیده اند. معلو م نیست آخوندی که خاصیتی جز چرت پرت گویی و شهوترانی نداره٬ هیچ کاری هم نمیکنه از کجا براش میرسه؟ اون وزیر وزرایی که اون بالا نشستن اونام دست کمی از آخوندا ندارن. هر قانونی که وضع می کنن ما رو بیچاره تر می کنه! صاحب کارخونه ها و پولدارا که معلومه چشم و چراغ همین حکومت هستند. پاسدارا و اطلاعاتیها هم که وضعشون روشنه. هرکی اعتراض کنه و حرف حق بزنه سر به نیستش می کنن. اصلا باعث و بانی بدبختی ما این جانورای رنگارنگند. دست هموشون تو یه کیسه است. هموشون از یه آخور میخورن!
کامران پایدار: در اول حرفات گفتی اینجا به قصابخانه مشهوره، قصابخانه چه ربطی به کار خانه داره؟
کارگر شرکت پرس: اسم این شرکت لعنتی با خودشه٬ پرس! خیلی وقتا به جای قطعات و بدنه خودرو کارگرهای بیچاره رو پرس و له و لورده می کنه. شاید باورتان نشه در اینجا بطور متوسط در هر ماه یکی دو مورد قطع انگشت، دست و یا پا داریم. تا نبینی نمیدانی چقدر وحشتناکه.
کامران پایدار: چرا این حوادث وحشتناک و جبران ناپذیر برای کارگران پیش میاد مگه کارگران حین کار دقت نمی کنن٬ مگه شرایط و اصول ایمنی در کارخانه رعایت نمی شه؟
کارگر شرکت پرس: آخه کدوم آدم عاقلیه که بخواد با ندانم کاری تو این دوره زمانه که سنگ رو سنگ هم بند نمی شه اونم با جیب خالی و یه شغل موقت و الکی خودشو دچار نقص عضو و بیچارگی بکنه! این حرف کارگرها نیست٬ این حرف کارفرما و صاحب کارخانه و اداره کار و اداره بیمه است تا مسئولیت را از گرده خودشون بیاندازن. اصلا اینا عین باندهای مافیایی هستند! گفتم اینا هموشون همدستند! من خودم اینجا کار می کنم. همه چیز رو میدانم. ببین هر دستگاه پرس 2 یا 3 تا سنسور قطع کننده داره که تا این سنسور ها رو نزنی دستگاه پرس پایین نمیاد و کار نمیکنه. کارفرماها بخاطر اینکه سرعت کار بالا بره و تولیدشون بیشتر بشه همه سنسورها یا مثلا 2 تای آنها رو از کار می اندازند تا دستگاه پرس با سرعت بیشتری بالا و پایین کند. این یک عامل خطرناک و حادثه ساز. دوم اینکه کارفرما هر روز فشار بیشتری به کارگر میاره تا کارگر با سرعت بیشتری کار کنه. اگه کار کارگر به حد نصاب تولیدی که کارفرما خواسته نرسه کارگرو اخراج می کنن. اینم یه مسئله دیگه. سوم اینکه کار گری که 1 شیفت کار سنگین روز رو انجام داده و برای زنده ماندن خانواده اش مجبوره یه شیفت اضافه کار شب رو هم با این خستگی و فشار و دستگاههای خطرناک و بدون سنسور کار کنه٬ دیگه خودتان قضاوت کنید. باید که یه دست یا پا یا انگشتاش قطع و متلاشی بشه. همین چند روز پیش بود جلوی چشم همه ما مهدی خیری یک پایش از زیر زانو قطع شد. تازه هنوز پاشو پانسمان و معالجه نکرده دادفر مدیر عامل شرکت که ازون پاسدارا و آدمکشهای حرفه ای قدیمی حکومته٬ با پرداخت پول و رشوه و تبانی ترتیبات اخراج مهدی خیری رو با زد وبند درست کرده. بدون پرداخت هیچ غرامتی! تازه این خوبه چند سال پیش که در سایپا کار می کردم یکی از کارگرها نصف بدنش از سر تا کمر در زیر دستگاه پرس له و متلاشی شد. خون به همه جا پاشیده شد. کارگرها گریه می کردند٬ فقط دو تا پای اون کارگر مشخص بود که دفنش کردند! این همان جهنمی است که اسلام و سرمایه دارا برامون درست کرده اند و این تمدن دنیای نابرابر بشر قرن 21 است.*